English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (6564 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marine U تفنگدار دریایی
marine U بحری
marine U وابسته به دریانوردی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine U تکاور دریایی
marine U دریایی
marine insurance U بیمه دریایی
commercial marine U کشتی تجاری
marine railway U ریل دریایی
marine regatta U ریل دریایی
marine regatta U ریل ابی
marine sand U ماسه دریایی
marine sand U ماسه بادی
marine transgression U پیشروی دریا
mercantile marine U کشتیهای تجارتی
merchant marine U ناوگان بازرگانی
commercial marine U ناوگان دریایی
commercial marine U کشتیرانی تجارتی
marine ball U نوعی واترپولو دراستخر کم عمق 02 در04 متر
marine insurance U بیمه بحری
marine insurance U بیمه حمل دریایی
marine forces U نیروی تفنگدار
marine forces U تفنگداران دریایی
marine express U کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
marine climate U اقلیم اقیانوسی
marine climate U اب و هوای دریایی
marine railway U ریل ابی
marine diesel U سوختکشتیها
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
marine code U رمز
marine code U کد
marine code U علامت
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
aircraft U طیاره
aircraft U هواپیما
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
large aircraft U هواپیمای بزرگ
assault aircraft U هواپیمای هجومی
axial of an aircraft U محور هواپیما
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
one aircraft was shot down U سرنگون گردید
program aircraft U جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
shipboard aircraft U هواپیمای ناو پایه
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
unmanned aircraft U هواپیمای بدون سرنشین
The aircraft got off the ground . U هواپیما اززمین بلند شد
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
aircraft company U شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
one aircraft was shot down U یک هواپیما
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
aircraft arrestment U مهارکردن هواپیما
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
anti-aircraft U ضد هواپیما
aircraft defective U هواپیمای معیوب
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft engine U موتور هواپیما
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft handover U تعویض کنترل هواپیما
aircraft handover U تبادل کنترل هواپیما
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft alternation U اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
aircraft carrier U carrier : syn
aircraft carriers U ناو هواپیمابر
aircraft carriers U carrier : syn
active aircraft U هواپیمای فعال
active aircraft U هواپیمای درگیر در رزم
aircraft accident U سانحه هوایی
light aircraft U هواپیمای سبک
anti aircraft U پدافند هوایی
aircraft plotter U وسیله ناوبر هواپیما
anti aircraft U ضد هوایی
aircraft system U سیستم ساختمان هواپیما
aircraft section U قسمت هواپیمایی
aircraft section U رسدهواپیمایی
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
aircraft structure U ساختمان هواپیما
aircraft vectoring U کنترل سمتی هواپیما
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft plumping U لوله کشی هواپیما
aircraft plotter U وسیله ترسیم مسیر هواپیما
aircraft records U اسناد هواپیما
aircraft repair U تعمیر هواپیما
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
lighter than air aircraft U هواپیمای سبکتر از هوا
aircraft gun laying U رادار هواپیما
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
aircraft log book U بایگانیها هواپیما
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
aircraft control unit U قسمت کنترل هواپیما
aircraft climb corridor U دالان صعود هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
heavier than air aircraft U هواپیمای سنگین تر از هوا
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
rotary wing aircraft U هواپیما با بال گردنده
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
Recent search history Forum search
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1علوم دریایی و اقیانوسی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com